من جان... عزیزم... چرا؟ چرا غمگین؟ چرا کمرنگ؟...
تو خوشحال باش، لااقل تو خوشحال بمون (یا حداقل وانمود کن که خوشحالی! وانمود کن که هیچ غمی اصولا وجود خارجی نداره و همهی جیزهای ناراحتکننده زاده خیال ماست! توهمه!) آخه اگر تو خوشحال نباشی، کی خوشحال باشه؟ اصلا اگر تو نباشی، ما دلمون به بودن کی خوش باشه؟ هان؟ هان؟
سلام ای دوست داشتنی..
خوبین؟
نه خدا نکنه کم رنگ باشید..
امیدوارم برگردین به حالت عادیتون.بگذارید راحت کنم خودم را ماهم رنگ روزهامون تعریف کردنی نیست...
یک جورایی افسرده و کلأ خسته هستیم.. ولی اگه مشکلی برای شما پیش آمده که باعث شده عکس دومی و سومی باشید.امیدوارم هرچه زودتر حل بشه....
سلام
حال و هوای این روزها و روزهای قبل نمی گذاشت که نوشته هاتون رو اونجوری که باید بخونم بخونم و نظری بدم چون فضای کمی تا قسمتی فانش با فضای فکر ما جخدی متفاوت بود.گفتیم که اگر اینجا گمرنگ شدیم دلیلش چی بوده.
روزهای ما هم فوق خاکستری هست.
سلام شما هم ای دوست؟ امیدوارم هر چه زودتر روزهای خاکستریتون به روزهای سبز تبدیل بشن...
ای بابا من رفتم مسافرت وبرگشتم. ولی توهنوز برنگشتی که ....
ها... من بیامدم
کامنت من کوووووووووووو؟؟؟
ای خدا:(((
لولو برد!
ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﻴﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩ و ﺑﻴﺎاااا...
ﻫﻤﻴﻨﺠﺎ ﻭاﻳﺴﺎﺩﻳﻤﺎااا...ﺑﺪﻭ....
چشم
زودتر بیائید....
چشم
حالتات رو ندیدم اما دلم تنگ شده برات
زودتر بیا
چشم
من جان... عزیزم... چرا؟ چرا غمگین؟ چرا کمرنگ؟...
تو خوشحال باش، لااقل تو خوشحال بمون (یا حداقل وانمود کن که خوشحالی! وانمود کن که هیچ غمی اصولا وجود خارجی نداره و همهی جیزهای ناراحتکننده زاده خیال ماست! توهمه!) آخه اگر تو خوشحال نباشی، کی خوشحال باشه؟ اصلا اگر تو نباشی، ما دلمون به بودن کی خوش باشه؟ هان؟ هان؟
آمدم عزیزم. من آمدم...
دعا میکنم به زودی به حالت اولیه برگردی و پرنشاط بیای پیشمون. هر چند که میتونی در حالت دوم و سوم هم روی بودن ما حساب کنی. ما اینجاییم. دقیقا کنارت...
ممنونم دلارامی...
سلام من!!
میبینم که از وقتی اثاث کشی کردید
کمتر سعادت نصیبتون میشه که بیام بهتون سر بزنم!!
هی من!!!
(اصن نمیدونید چقدر دوس دارم بگم هی من!!
یه جورائی خارجکی میشه!!)
هی گیلاس.
همین است که می گویی...
غمولو نبینمت من جان...
برطرف شد
سلام عزیزم
خوبی خوشی؟
من مسافرت بودم تازه اومدم.
یه پست عقب افتادم جبران میکنم
هعی سپیده هعی...
ان شاءالله زودتر برسی به حالت اولی ... دلم واسه قلمت تنگ شده "من" جان
متشکرم آنا جونم
چرا این روزها همه در موقعیتهای دو و سه به سر می برن ؟!
دعا میکنم هر چه زودتر از حالت دو و سه به حالت یک ، تغییر حالت بدی
هوا بده مستانه!
کوووووووووووجااااااااا؟؟؟؟!!!؟!؟
همی جه!
سلام ای دوست داشتنی..

خوبین؟
نه خدا نکنه کم رنگ باشید..
امیدوارم برگردین به حالت عادیتون.بگذارید راحت کنم خودم را ماهم رنگ روزهامون تعریف کردنی نیست...
یک جورایی افسرده و کلأ خسته هستیم..
ولی اگه مشکلی برای شما پیش آمده که باعث شده عکس دومی و سومی باشید.امیدوارم هرچه زودتر حل بشه....
سلام
ممنونم عزیزم...
سلام
حال و هوای این روزها و روزهای قبل نمی گذاشت که نوشته هاتون رو اونجوری که باید بخونم بخونم و نظری بدم چون فضای کمی تا قسمتی فانش با فضای فکر ما جخدی متفاوت بود.گفتیم که اگر اینجا گمرنگ شدیم دلیلش چی بوده.
روزهای ما هم فوق خاکستری هست.
سلام
شما هم ای دوست؟
امیدوارم هر چه زودتر روزهای خاکستریتون به روزهای سبز تبدیل بشن...
همچنان منتظر دست نوشته های خواندنی شما هستیم ..
عکس دومیه انگار مشکل داره. باز نمیشه!
متشکرم...
هستا....
من جان کمرنگ باشی ما هم غصه مون میگیره. باشه؟ زودی به حالت مواقع عادی برگرد لطفا
آمدیم ای دوست...
بچه جان به پا رکسیت وغ وغصه وکامینگ سون کار دستت نده
نه برادر!